ترکمن استراما  استقلال!

یه زمانی قرار بود نامه‌ی رئیس جمهوری سابق ایران به آمریکا رو بیارن تو کتابای درسی که شکر خدا با تموم شدن دوره و بعد هم اجازه ثبت نام ندادن به نام نبرده ی مذکور برای این دوره،کل قضیه رفت لای باقالیا!
حالا اون که گذشت،قرارداد ترکمانچای و گلستان هم که قدیمی اند.استعمار روسیه و شوروی سابق هم که الان شده کشور دوست و برادر و زدن ما زیرِ اون دوتا،آن هم در این برهه ی حساس کنونی،لابد زشت است و خلاف اصول حسن همجواری!
ویلموتس هم که این وسط اومد و از گیجیِ ملت و دولت در اثر سه برابر شدن یک شبه قیمت بنزین نهایت استفاده رو برد و برای دو برد و دو باختی که آحاد ملت ۸۳ میلیونی ایران که هیچ،چوب خشک هم از پسش برمی اومد،۳۰ میلیارد تومن ِ بی زبون رو طوری گرفت و رفت و بر دو خورد که تاجِ رو تخت افتاده هم نفهمید! شما و منی که می خواستم درمورد این شکست تاریخی و تیرِ از کف رفته  و پول مُفتِ اجنبی خورده بنویسم،بماند!
تو این بیست و چند روز هم سر حسابِ پرسپولیسی بودن،خیلی جلوی خودم رو گرفتم که داغِ دل استقلالیانِ از استراماپولی رکب خورده رو تازه تر و بیشتر نکنم.ولی خدایی این پُستِ آخری عضو هیات مدیره شون (حاج فتل) کاسه صبرمو لبریز و جگرمو ریز ریز کرد!
خدایی ذلت تا چقدر و خواری تا کجا؟ تو این چند روز خودش و باقی اعضا،کم به ساز این شومنِ ایتالیایی رقصیدند و لی لی به لالایِ خودش و قراردادش گذاشتند و هر چی گفت،چشم بسته قبول کردندکه روز اول سال ۲۰۲۰ میلادی،کار حاجی شون با کلّی ادعا به اونجا برسه که بگه:آقای استراما،شما فقط بیا، من می رم؟!
عزیزان استقلالی! به خدا و پیر و پیغمبر، این مربی نبود! اولاد شیطون بود که اومد با جادو جنبل،دو سه روز اون هم بعدِ ۱۳۱۰ روز آوردتون صدر جدول،بعد هم رفت و دیگه هم نمیاد و عین همون ویلموتس و کی روش هم تا دلار و یورو و ریالِ آخر پولشو می گیره،پشت سرشو هم نگاه نمی کنه!
حالا هم که آب و کلاه باهم از سر و گوش شما گذشت؛فقط برای اینکه این بلا اگر خدا بخواد،سر بقیه نیاد،ترجمه ی قراردادشو بدید تو کتابای درسی چاپ کنن؛بلکه درس عبرتی شد و ثوابِ این نهی از منکرِ فرداتون؛کمی از گناه زیر بار ذلت رفتن امروزتون کم کرد!

چند رباعی امشب سروده ی تر و خشک و باد و بودار!

قربانِ فرستنده ی باران و باد
آن ایزد منّان که به ما نان می داد
از بس که خلاف دیده از ما، انگار
بُرده است فرستادن اینها از یاد!
*
ای داد به قول خواجه حافظ، ای داد
فریاد ز جورِ فلک و صد بیداد
روزی همه جا چه شُرشُرِ باران بود
امروز نمی وَزَد کمی حتّا باد!
*
ای باد کجایی که همه تهران بوست!
 وقتش نشده کمی شوی با ما دوست؟!
گوگرد و آمونیاک و آبِ فاضل!
پُر کرد مشام و می کَنَد از ما پوست!
*
قبلا دو سه ماه اگر نمی زد باران
با یک دو نماز کار می شد آسان!
امروز رسیده کارمان جایی که
با نذر و دعا باد نیاید تهران!
*
چون باد نمی دهد، هوا آلوده!
باران بدهد سیل شود افزوده!
بادی نفرستد،همه جا تعطیل است!
اوضاع در این سه هفته اینها بوده!
*
پی نوشت:
ای دوست که این چاهارگانی خوانی
یا ساکن اصفهانی ام می دانی!
هر جا که دلت خواست به جای تهران
ایران بگذار و حظ ببر پنهانی!