خلقیات ما ایرانیان

1.خدا رو شکر که...

 شما را خبر ندارم ولی خودم در این 38 سالی که از خدا عمر گرفته ام و دست کم بیست و چند سالی که فهمیده ام دور و برم چه خبر است؛ هیچ هم که زهیچ آموزگاری نیاموخته باشم، آدم شناس خوبی شده ام.البته این به آن معنی نیست که خدای نکرده سر از کارهای دولت در نمی آورم ولی با توجه به بی پدر و مادر بودن سیاست  در اقصا نقاط دنیا؛ و محض خاطر عدم ایجاد مزاحمت برای عزیزان قوه قضاییه که می دانیم یک دستشان به صدور حکم دادگاه سوء استفاده ی بزرگ مالی اخیر بند است و آن یکی به دادگاه اختلاس بیمه اخیرتر! کاری به کار دولت نداریم.

یکی از خلقیات ثابت ما ایرانیان عزیز- که با اوضاع پیش رو و شناخت قبلا عرض شده، بعید است حالا حالاها تغییر خاصی کند اخلاقی است که برای ریشه یابی اش باید نیم نگاهی داشت به داستان "خدا پدر کفن دزد اولی را بیامرزد."

برای پرهیز از روده درازی ما و سر رفتن حوصله شما، علاقه مندان می توانند به ضرب المثل مذکور در امثال و حکم دهخدا و در صورت عدم دسترسی به پدر و مادر و سایر بستگان در قید حیات مراجعه کنند.

بر پایه روحیه فوق الذکر، هر بلایی که سر این عزیزان می آید- حالا از یک شبه 150 تومانی شدن نان 110تومنی بگیر برو تا دو روزه رسیدن مرغ 4 هزار تومانی به 8 هزار تومان- نه تنها خمی به ابرو  و اعتراضی به لبشان نمی آید؛ بلکه با رو کردن به درگاه خدا و به زبان آوردن جملاتی نظیر "الهی شکر که نون 200تومن نشد" و الحمدالله که مرغ به  10 هزار تومان نرسید" آمادگی بالای روحی بدنی شان را برای تحمل بارهایی از این بیشتر هم به رخ می کشند.

بر همین اساس هم بود که یک هفته بعد از 400 تومانی شدن  بنزین 100 تومانی، رانندگان و مسافران محترم، ورد زبانشان این بود که " کاش 500 تومنش می کردن، عوضش سهمیه بندی رو ور می داشتن!"

دولت هم که از سنگ و چوب نیست که در مقابل درخواستهای ملت عزیز از خودش واکنش نشان ندهد.فلذا همه تلاشش را بکار گرفته که تولید کنندگان  محترم را به 10 هزار  تومانی شدن مرغ 3500 تومانی دیروز راضی کند تا نه متصدیان  عزیزِ عرضه ی مرغ  برای پس دادن باقی پول مشتریان به مشکل بر بخورند؛ نه ملت همیشه در صحنه  در به در دنبال جور کردن پول خورد باشند،نه اسکناسهای 10هزار تومانی بانک مرکزی روی دستش باد کنند!

 

آدم حسابی